Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ پس از ورود به بحث بررسی ترجمه‌های قرآن، بخش دوم مقاله «پنج دهه تلاش مستمر در برگردان قرآن» به مخاطبان تقدیم می‌شود. این مقاله نوشته نادعلی عاشوری تلوکی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف‌آباد است که عمری را در راه ترجمه‌پژوهی قرآن صرف کرده است.

این پژوهشگر پیش از بررسی ترجمه‌های قرآنی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران انتشار یافته‌اند، تاریخچه مختصری از آغاز ترجمه فارسی قرآن را ارائه کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تاریخ ترجمه فارسی قرآن کریم

آغاز ترجمه فارسی قرآن، گذشته از اهمیت دینی فراوانی که دارد، از جنبه ادبی و تاریخی نیز شایان توجه بسیاری است. در تاریخ ترجمه عربی به فارسی، نه تنها هیچ ترجمه‌ای را نمی‌توان کهن‌تر از ترجمه قرآن کریم دانست، بلکه با قاطعیت تمام می‌توان گفت قرآن نخستین نثر عربی است که به طور کامل برای ما باقی مانده است. این کتاب، هم نخستین نثر عربی و هم نخستین اثری است که از همان آغاز، چه به صورت شفاهی و چه به صورت کتبی به زبان فارسی ترجمه می‌شده است. زیرا پذیرفتنی نیست که بگوییم ایرانیان در آن دوران به اسلام گرایش پیدا کرده بودند، اما در برابر پیام‌های الهی‌اش که در قرآن آمده بی‌تفاوت مانده بودند.

لازمه اقبال ایرانیان به اسلام این است که پیام آسمانی‌اش را دریافته باشند و تنها راه ممکن این امر هم آن بود که قرآن را برایشان ترجمه کرده باشند. آنچه را که به گواهی تاریخ با قاطعیت می‌توان گفت این است که ایرانیان مسلمان به واسطه ترجمه‌های فارسی قرآن با بسیاری از پیام‌ها و معارف قرآن آشنایی پیدا کردند و در عین حال، بسیاری از واژه‌های اصیل فارسی نیز از طریق همین ترجمه‌ها به نسل‌های بعدی انتقال یافت و از اندراس و کهنگی یا زوال و فراموشی در امان مانده است (آذرنوش، ۱۳۸۹، ص ۱۳). داستان مشهور ترجمه سوره فاتحه به قلم سلمان فارسی (متوفای ۳۵ یا ۳۶ هجری) و تأیید ضمنی این کار از جانب پیامبر (ص)، با همه نقد‌هایی که می‌توان بر آن وارد دانست ناظر به همین معناست و نشان می‌دهد که عموم ایرانیان گرایش مثبتی به ترجمه قرآن داشتند. رویداد یادشده را ابوالمظفر، شهفور (شاهپور) بن طاهربن محمد اسفراینی (م ۴۷۱ ق) در تفسیر «تاج التراجم» که در زمره قدیمی‌ترین تفسیر‌های فارسی موجود است، چنین آورده: «.. سلمان فارسی از مصطفی-صلی الله علیه و سلم- دستوری خواست تا قرآن را به پارسی به قوم خویش نویسد. وی را دستور داد. چنین گفتند که وی قرآن بنبشت و پارسی آن، اندر زیر آن بنبشت. آنگه آخر آن بنبشت «هذا القرآن الذی نُزّل علی محمد: این است قرآن که فرو فرستیده آمده است بر محمد- صلی الله علیه و سلّم-» (اسفراینی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۸).

همچنین معروف است که سلمان فارسی کلمه مقدس «بسم الله الرحمن الرحیم» را به صورت «به نام یزدان بخشاینده» ترجمه کرده است (رامیار، ۱۳۶۲، ص ۶۵۳). به علاوه، فتوای معروف ابو حنیفه (متوفای ۱۵۰ ق) دایر بر جواز قرائت نماز به زبان فارسی که بسیاری محققان آن را نقل کرده‌اند و جواز آن را حداقل برای سرزمین فارسی زبان بخارای آن روزگار تأیید کرده‌اند، تردیدناپذیر بوده، نشان می‌دهد که پیش از ترجمه‌های کامل و رسمی قرآن، ترجمه گونه‌هایی پراکنده و غیر رسمی از برخی بخش‌های قرآن در میان ایرانیان رواج داشته است. ولی با این حال، گویا هیچ کس را یارای آن نبوده که این آثار غیر رسمی را در کتابی گرد آوَرَد و به همگان عرضه کند (آذرنوش، ۱۳۸۹، ص ۱۴).

جالب است که فتوای ابوحنیفه در جواز قرائت نماز به فارسی، بر اساس همین نقل معروف از سلمان است؛ و طبق قول مشهور، ابوحنیفه معتقد بود؛ «ایرانیان به سلمان فارسی نامه نوشتند که سوره حمد را برایشان به فارسی ترجمه کند. سپس، چون آن ترجمه به دست آمد، همان را در نماز به فارسی می‌خواندند. این روایت در کتابی به نام المبسوط که شاید همان مبسوط سرخسی در فروع فقه حنفی باشد، به گونه دیگری نیز آمده است. از این قرار که سلمان ترجمه خود را با این کلمات آغاز کرد: «به نام یزدان بخشنده بخشاینده ...». سپس آن را بر حضرت پیامبر(ص) عرضه کرد و، چون آن حضرت عیبی در کار ندید، ایرانیان آن را در نماز خود خواندند. باز در همین کتاب آمده است که اگر در تکبیر نماز گفته شود «خدای بزرگ»، یا «به نام خدای بزرگ» رواست» (آذرنوش، ۱۳۷۵، ص ۲۰).

با این همه، دو نکته در ذیل این بحث لازم به یادآوری است. نخست اینکه، چون سلمان در سال اول هجرت اسلام آورد، برخی تاریخ‌نگاران و تعدادی قرآن‌پژوهان با استناد به این نکته که اسلام آوردن ایرانیان پس از رحلت پیامبر(ص) و در دوره خلفا اتفاق افتاد و در زمان حضرت رسول(ص) هنوز ایرانیان اسلام نیاورده بودند تا نیاز فرهنگی و دینی برای ترجمه قرآن، به ویژه سوره فاتحه پیدا کنند، در صحت و اصالت این واقعه تشکیک کرده‌اند. اما باید توجه داشت که اگرچه این سخن در جای خود کاملاً درست و بجا است و اثبات تاریخی و قطعی آنچه از سلمان نقل شده کار چندان ساده‌ای نیست؛ ولی در عین حال نباید فراموش کرد که مراد از ایران در آن روزگار غیر از ایران در چارچوب حقوق بین الملل امروز است. ایران آن روزگار امپراطوری عظیمی را شامل می‌شد که از نظر وسعت جغرافیایی، سرزمین پهناور و بسیار بزرگی را تشکیل می‌داد.

اما نکته دوم این است که برخی محققان می‌گویند اگرچه ابوحنیفه در آغاز با استناد به همین نقل تاریخی از سلمان، قائل به جواز قرائت نماز به زبان فارسی بود؛ اما اندکی بعد، از این عقیده عدول کرد و دیگر آن را جایز ندانست. به همین دلیل، وی را باید همانند محمد بن ادریس شافعی، مالک بن انس و احمد بن حنبل در زمره فق‌های چهارگانه مذاهب اهل سنت به شمار آورد که قرائت فارسی نماز را جایز نمی‌دانند (محمد بیگی، ۱۳۷۳، ش ۴، ص ۸۲). ولی در پاسخ باید گفت که سخن در جواز یا عدم جواز قرائت نماز از دیدگاه مذاهب مختلف اسلامی نیست که با آن موافق باشیم یا مخالف؛ بلکه بحث بر سر آغاز ترجمه قرآن به فارسی است که حتی با پذیرش سخن مخالفان نیز در اینکه ابوحنیفه در برهه‌ای از زمان قائل به جواز فارسی قرائت نماز بوده تردیدی نیست و همین عدول و برگشت از نظر قبلی که مطرح می‌شود نشان می‌دهد که پیشتر چنین جوازی از سوی وی موجود بوده که بعداً از آن عدول کرده و همین اندازه برای اثبات اصل بحث کافی است. البته در این میان معتزله و شیعه قرار دارند که به دلیل گرایشات عقلی، از همان آغاز موافق ترجمه قرآن بودند و آن را ضرورتی دینی و فرهنگی و حتی اجتناب ناپذیر می‌دانستند (خرمشاهی ۱۳۷۶، در خاطره شط، ص ۴۵).

قرائن و شواهد ترجمه قرآن در زمان حیات پیامبر (ص)

اگر این گونه تصور شود که ترجمه قرآن در قلمروی وسیع در دوره پیامبر (ص) انجام می‌شده یا همانند آنچه که امروزه از ترجمه می‌فهمیم در آن دوران نیز رایج بوده، قطعاً تصوری نادرست و اندیشه‌ای ناصواب است؛ و چنین امری هرگز رخ نداده است. اما اگر مراد این باشد که می‌توان قرائن و شواهدی دال بر ترجمه آیات محدودی از قرآن در دوره حیات پیامبر (ص) پیدا کرد که حاکی از رضایت ایشان با اصل ترجمه قرآن باشد و همین رضایت ضمنی را آغاز ترجمه فارسی قرآن دانست، به نظر می‌رسد که سخن درستی باشد و بتوان در تاریخ زندگانیِ پیامبر به نمونه‌هایی دست یافت که مؤید چنین تفکری باشد. بر این اساس، به نظر می‌رسد که سه رویداد تاریخی در زمان حیات پیامبر (ص) می‌تواند در این زمینه، مهم و راهگشا باشد. این سه رخداد عبارت اند از:

۱-نگارش نامه‌هایی که پیامبر اکرم (ص) به سران برخی کشور‌ها نظیر ایران، روم، حبشه، مصر و ... نوشت که حاوی آیاتی از قرآن کریم یا مضامین برخی از آیات بود و ناهمزبانی مخاطبان، ترجمه آن‌ها را اجتناب ناپذیر می‌کرد. البته برخی محققان بر این عقیده اند که اولاً ارسال این نامه‌ها، به هیچ روی مؤید جواز ترجمه قرآن نیست؛ زیرا نهایت چیزی که از آن استنباط می‌شود این است که ترجمه به معنای تفسیر به زبان غیر عربی مجاز است (محمدبیگی، ۱۳۷۳، ش ۴، ص ۸۲ و ص ۹۰).

ثانیاً این نامه‌ها حتی مشتمل بر یک آیه کامل از قرآن هم نیست و تنها برخی عبارات آن‌ها اقتباس‌هایی از قرآن است که حکم قرآن را ندارد تا بتوان جواز ترجمه قرآن را از آن استنباط نمود (آذرنوش، ۱۳۸۹، ص ۳). از جمله موافقان این عقیده، عبدالعظیم زرقانی از قرآن پژوهان مطرح معاصر قرار دارد که با ذکر معانی چهارگانه‌ای که برای واژه ترجمه می‌آورد، به شدت بر این باور است که این واژه نه تنها در آن دوران به معنای امروزی‌اش کاربرد نداشته، بلکه حتی به این معنا شناخته شده هم نبود و بیشتر به معنای شرح و بیان یا توضیح و تفسیر به کار می‌رفته است (زرقانی، ۱۴۰۹ ق، ج ۲، ص ۱۴۲-۱۶۴).

اما در پاسخ باید گفت: تردیدی نیست که سخن زرقانی در مطلبی که دنبال می‌کند در جای خود درست و بجاست؛ ولی این نکته را هم نباید فراموش کرد که اولاً ترجمه به معنای تفسیر، نه تنها در هیچ دوره‌ای ممنوع نبوده که بخواهیم از این نامه‌ها جواز آن را به دست آوریم، بلکه در هیچ زمانی حتی موضوع بحث هم نبوده که سخن از جواز یا عدم جواز آن را در میان آوریم.

ثانیاً اگر سخن وی در مورد نامه‌های حضرت به پادشاهان ایران و حبشه درست باشد که حاوی آیاتی از قرآن کریم نبوده، در مورد نامه‌هایی که برای هرقل پادشاه روم و مقوقس بزرگ قبطیان مصر ارسال فرمودند قطعاً نادرست است؛ زیرا حضرت در این دو نامه به صراحت آیه ۶۴ سوره آل عمران «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ...» را شاهد می‌آورد و آن‌ها را به اسلام دعوت می‌فرماید. متن این نامه‌ها در کتاب‌های تاریخ اسلام ثبت شده و تحت عنوان «مکاتیب النبی» یا «مکاتیب الرسول» در اختیار است. چگونه می‌توان با این قاطعیت از نبود حتی یک آیه در نامه‌های پیامبر سخن گفت؟!

۲-اما رویداد تاریخی دیگر در این زمینه، به سال پنجم بعثت مربوط می‌شود که در همه کتاب‌های تاریخ اسلام از جمله در سیره ابن اسحاق، سیره ابن هشام، تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی و ... آمده مبنی بر اینکه، چون آزار و اذیت قریش نسبت به مسلمانان از حد تحمل گذشت، به دستور پیامبر (ص) بیش از هشتاد نفر از مسلمانان به سرپرستی جعفر بن ابی طالب، به حبشه مهاجرت کردند که به هجرت دوم معروف شد- پیش از آن هم گروه کوچکی از مسلمانان که در حدود پانزده نفر بودند، برای رهایی از ستم مشرکان به حبشه مهاجرت کرده بودند که آن را هجرت اول می‌خوانند-در این هجرت بود که بین نجاشی پادشاه حبشه و جعفر بن ابی طالب پرسش و پاسخ‌هایی مطرح شد، از جمله اینکه وقتی نجاشی از جعفر خواست که اگر آیاتی از کتاب آسمانی شان را در حافظه دارد برایش بخواند، وی آیاتی از آغاز سوره مریم که درباره حضرت مریم، حضرت عیسی، حضرت ذکریا وحضرت یحیی است برایشان قرائت کرد که اهل مجلس، از جمله نجاشی را بسیار تحت تأثیر قرار داد. مطمئناً این آیات برای آن‌ها ترجمه شد و خبر آن هم در بازگشت مهاجران به اطلاع پیامبر رسید. اگر منع و محظوری از سوی پیامبر در کار بود قطعاً در تاریخ ذکر می‌شد، در حالی که نه تنها هیچ سخنی در این باره وجود ندارد، بلکه می‌توان سکوت و تقریر پیامبر (ص) را تأیید قاطع یا ضمنی این اقدام مهم دانست.

۳-مستند تاریخی دیگری که موافقان ترجمه قرآن در دوره حیات پیامبر (ص) ذکر می‌کنند، همان گونه که پیش از این هم اشاره شد، عمل سلمان فارسی در برگردان سوره حمد یا بخش بیشتری از قرآن است که به دو شکل متفاوت نقل شده است. "به روایت سرخسی (متوفای ۴۸۳) جماعتی از فارسیان از سلمان خواستند که سوره حمد را به فارسی برگرداند تا آنان تا زمانی که زبان شان به عربی خواندن روان نگشته، آن ترجمه را در قرائت نماز بخوانند [المبسوط، ج ۱، ص ۳۷]. اما به روایت شهفور (شاهفور) اسفراینی (متوفای ۴۷۱) سلمان به اجازه پیامبر، ترجمه فارسی قرآن را در زیر متن عربی برای قوم خود نوشت [ج ۱، ص ۸، دیباچه، فصل اول]. بنا بر نخستین روایت از این واقعه، ترجمه سوره حمد با هدف جانشینی به جای اصل و قرائت آن در نماز انجام گرفت. ابوحنیفه نیز به استناد همین روایت، قرائت ترجمه فارسیِ فاتحه الکتاب در نماز را در حکم قرائت اصل این سوره دانسته است.

در روایت دوم، عمل سلمان غایتی متفاوت داشت و تأیید پیامبر نیز دلالت بر قبول ترجمه قرآن به منزله اصلِ آن ندارد، بلکه تنها تأییدی بر جواز انتقال معانی قرآن به سایر زبان هاست. مخالفان ترجمه قرآن هر دو صورت این روایت را مجهول الاصل، غیر متواتر و مختلف النقل و بنابراین ضعیف شمرده اند" (آذرنوش، ۱۳۸۹، ص ۳-۴). هرچند عبارت محقق مذکور در نقلی که از مخالفان ترجمه قرآن آورده در جای خود قابل تأمل است؛ ولی حقیقت این است که به همان اندازه که اثبات قطعیِ مستندات تاریخی مذکور به راحتی میسر نیست و در برخی موارد دشوار می‌نماید، مردود دانستن قطعی آن‌ها نیز کار چندان ساده‌ای نبوده، صرفاً به دلیل مختلف النقل و غیر متواتر بودن هم قابل انکار نخواهد بود. بلی در برخی جزئیات این رویداد‌ها همانند هزاران رخداد تاریخی دیگر می‌توان مناقشه کرد؛ اما بعید است قدر متیقن آن‌ها برای محقق منصف به راحتی قابل انکار باشد.

انتهای پیام

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۷۹۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بانوی با فضیلت / بتول نوقانی، فعال انقلابی و مفسر قرآن و نهج البلاغه

گذری بر زندگی و مبارزات حاجیه خانم نوقانی

بانو بتول نوقانی متولد ۱۳۰۹ تنها فرزند دختر مرحوم آیت‌الله نوقانی، از روحانیان زمان رضاشاه و از مبارزان انقلابی بود، ایشان سراسر عمر شریف خود را در مسیر خدمت به اسلام و تربیت شاگردان و سربازان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف سپری نمود و امروز سبک‌بار و آرام به پیشگاه حق تعالی پر کشید تا ثمره سالها مجاهدت علمی، اخلاقی، زهد و تقوایش، قرب الهی و تنعم در رضوان حق تعالی باشد.

یک قرن پیش در شرایطی که اوضاع فرهنگی و تحصیلی برای دختران آماده نبود بانو بتول نوقانی تنها دختر آیت‌الله علی اکبر نوقانی از علمای برجسته در صد سال اخیر و از مبارزان دوره رضاخان و نزدیکان به حضرت امام خمینی(ره) با حمایت پدر بزرگوارش تحصیل را شروع کرد و توانست نقش به سزایی در تربیت چندین نسل داشته باشد.

او که متولد ۱۳۰۹ بود بعد از گذراندن تحصیل در مدرسه فروغ علوم دینی را نزد پدر و برادر مرحومش گذراند و به پیشنهاد بانو طاهایی مدیر مکتب نرجس به تدریس درس کلام، تفسیر قرآن و نهج البلاغه برای دانش آموزان، دانشجویان و طلاب پرداخت.

«دوران ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه فروغ گذراند، پدرش میگفت: درس بخوان، ولی بی‌حجاب نشو! این مدرسه سمت دروازه طلایی و اولین مدرسه‌ای بود که در مشهد راه‌اندازی شده بود. در این مدرسه دخترها اجازه داشتند روسری بپوشند. مدیریت مدرسه دست خانمی به اسم شاهزاده بود.

این خانم آدم معتقدی بود و به عوامل رژیم گفته بود: اگر اجازه نمی‌دهید چادر بپوشم اشکالی ندارد، ولی اگر اجازه ندهید حجاب داشته باشم مدرسه را تعطیل می‌کنم. به همین دلیل، همیشه لباسی شنل‌مانند می‌پوشید و حجاب داشت. آن زمان، چون مدرسه دیگری در مشهد نبود، با خواسته او موافقت کردند. ثبت‌نام در این مدرسه چندان راحت نبود. از آنجایی که خانم شاهزاده پدرش را می‌شناخت، اجازه داده بود، ایشان را ثبت‌نام کنند. می‌گفت: به آیت‌ا... نوقانی ارادت دارم و پای منبرهای او بزرگ شده‌ام.»

او دوران دبستان و دبیرستان را گذراند و بعد به دروس حوزوی می‌پرداخت، دروسی که آن‌ها را با شاگردی نزد پدر خود می‌آموخت و در مشهد اولین زنی شناخته شد، که به درس کلام اسلامی تسلط داشت. «شاگردان مدرسه فروغ برای ادامه تحصیل در دوران دبیرستان وارد مدرسه «ایران‌دخت» می‌شدند که مدیریت آن با خواهر همین خانم شاهزاده بود و دخترها امکان پوشش روسری داشتند. آن زمان زبان خارجی‌ای که به بچه‌ها آموزش می‌دادند فرانسوی بود و خانم نوقانی الفبای آن را خوب یاد گرفته بود، تحصیلات کلاسیک را در این مدارس گذراند و تا هیجده‌سالگی‌ام که پدرش زنده بود، درس‌های ادبیات عرب را پیش ایشان می‌خواند.

درس کلام و معرفةالنفس را نزد پدرش آموخت. ایشان سال ۱۳۲۹ فوت کرد. مدتی هم استادی از حوزه به خانه می‌آمد و به ایشان درس می‌داد، مطالعه زیادی داشت و همه وقت خود را در کتابخانه پدرش می‌گذراند، که کتابخانه بزرگی است. کار همیشه‌اش مطالعه بود و به این کار علاقه فراوانی داشت. البته پدرش در کتاب‌هایی که مفاهیم مشکلی داشتند حاشیه‌نویسی کرده بود. این حاشیه نویسی‌ها به ایشان خیلی کمک می‌کرد.

تحصن‌های زنان مشهدی که با حضور سودجویانه منافقان آمیخته بوده است، با سخنرانی زنانی انقلابی همچون بانو نوقانی نیز همراه بود، ایشان در مصاحبه‌ای گفته بود: «در تحصن‌ها منافقان هم خودشان را با ما قاتی می‌کردند، لباس‌هایی نظامی می‌پوشیدند که به میلیشیا معروف بود. شکل و شمایل لباس نظامی داشت. با آن‌ها بحث‌های مفصلی درباره حضور زنان در میدان‌های جنگ و نبرد می‌کردیم.

بانویی با زیست مجتهدانه

به آن‌ها که علاقه داشتند در میدان‌های نبرد و جنگ باشند و سلاح در دست بگیرند می‌گفتم: مگر در صدر اسلام زن‌ها در میدان نبرد بوده‌اند که شما می‌خواهید به میدان بروید؟ از طرفی هم در صدر اسلام زن‌ها را اسیر نمی‌کردند، ولی رژیم این قاعده را نداشت. می‌گفتم که زنان باید در پشت جبهه‌ها فعالیت کنند. بحث‌های زیادی در این زمینه‌ها داشتیم، ولی فایده‌ای نداشت، چون آن‌ها قصد شست‌وشوی ذهنی جوانان و دانشجویان را داشتند، هدف منافقان از حضور در جمع ما جمع کردن نیرو بود و چون پست و مقام اسم‌ و رسم‌دار به خانم‌ها می‌دادند خیلی‌ها جذب آن‌ها می‌شدند.

خاطرم هست که آخرین شب اعتصاب در خانه آیت‌الله قمی، خانم طاهایی از من خواست درباره نظر اسلام در خصوص حضور زنان در جبهه‌ها سخنرانی کنم. بعد از اینکه سخنرانی‌ام را انجام دادم، متوجه شدم آیت الله قمی همان شب نوار این سخنرانی را گوش کرده و از دخترش که در جمع ما بود سؤال کرده بود چه کسی سخنرانی می‌کند.

او هم اسم من را آورده بود و ایشان گفته بود سخنرانی خوبی انجام شده است.»

بتول نوقانی، بانوی انقلابی مشهدی

در کنار تحصن‌ها و راهپیمایی‌ها، فعالیت‌های آموزشی خانم نوقانی در مکتب با فعالیت‌های سیاسی ضد نظام شاهنشاهی نیز همراه بود و با تفسیر قرآن، به بیان مشکلات نظام نیز می‌پرداخت، زمانی که خانم طاهایی به زاهدان رفته بود تا از دست مأموران شاه در امان باشد، از ایشان خواست درس تفسیر را در روزهای یکشنبه و سه‌شنبه در مکتب برگزار کند، تا مکتب تعطیل نشود.

مأموران مدام می‌آمدند و پیگیر بودند و ایشان در جواب می‌گفت، تفسیر قرآن درس می‌دهم، ولی در اصل صحبت‌هایی ضد نظام شاهنشاهی داشتند. به هر حال، از هر جایی از قرآن، نکته‌ای برای اشاره به ظلم آن دوران داشت. حتی یک دوره‌ای سوره «ممتحنه» را تفسیر می‌کرد که حسابی به نظام شاهنشاهی هجوم می‌برد، آن زمان مرحوم هاشمی‌نژاد به برادر ایشان پیام داده بود که «به خواهرتان بگویید مراقب خودشان باشند. ممکن است رژیم همین درس تفسیر را بهانه‌ای برای دستگیری ایشان کند.» حقیقت هم این بود که کارهای ایشان را زیر نظر داشتند. منتظر بودند چیزی دستشان بیاید و بانو نوقانی را دستگیر کنند.

مدتی هم دستشان به چیزی نرسید و از سر ناچاری مکتب را تعطیل کردند. بعد از تعطیل شدن مکتب، سخنرانی‌های ایشان در مسجدالنبی(ص) خیابان کوهسنگی ادامه داشت، در همان ایام انقلاب پیروز شد. بعد از انقلاب اسلامی، در مکتب درس نهج‌البلاغه می‌داد.

بتول نوقانی، فعال انقلابی و مفسر قرآن و نهج البلاغه

پس از پیروزی انقلاب تا مدتی در مکتب نرجس به تدریس علوم قرآنی و کلام ادامه می‌دهد، علاقه‌اش به نهج‌البلاغه باعث می‌شود در کنار جلسات آموزشی در مکتب نرجس، کم‌کم دوره‌هایی آموزشی نیز در منزل خود برگزار کند و این کلام بی‌نهایت پرمعنی را به بانوان بیشتری آموزش دهد، اما با کهولت سن مجبور به تعطیل کردن جلسات می‌شود. «هم‌زمان با درس نهج‌البلاغه و تفسیر قرآن در مکتب، در خانه تدریس می‌کردد. جزوه‌های دست‌نوشته را شاگردان ایشان دست‌نویس می‌کردند و بین هم می‌چرخاندند.

خانم طاهایی که فوت کرد، حضور ایشان هم در مکتب تقریبا کم‌رنگ شد و مجالس تفسیر را کلا به خانه آورد، البته همان سال‌ها سکته قلبی جزئی هم کرد که از نظر حرکتی و کلامی کمی برایش مشکل ایجاد کرد، ولی الحمدلله به مغز آسیبی نرسید و هیچ تأثیری روی حافظه‌ این بانو نگذاشت. طبق گفته این بانو، خانم دکتری که از ایشان نوار مغز گرفته بود، می‌گفت، جالب است که مغزت هیچ مشکلی ندارد. در جواب دکتر گفته بود، که این مغز بیمه امیرالمؤمنین(ع) است و چون تفسیر و نهج‌البلاغه درس می‌دهم، خودشان از من مراقبت می‌کنند.

بعد از فوت پدرش، هر سؤالی داشت از برادر مرحومش آیت‌ الله مهدی نوقانی، می‌پرسید. برادر این بانو سال ۷۱ فوت کرد. پدرش هر سال عاشورا و تاسوعا، اربعین و شهادت حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) در خانه خود سخنرانی داشت. حیاط را می‌پوشاندند و مجلس روضه برگزار می‌کردند. این روضه‌ها قدمتی صدساله دارد. پدر ایشان که مدیریت مدرسه نواب را برعهده داشت، شب‌های قدر در این مدرسه سخنرانی می‌کرد. این سخنرانی‌ها حالت درسی و آموزشی داشت. ایشان پای همین سخنرانی‌ها بزرگ شده بود.

بانو نوقانی پس از گذراندن درس‌های حوزوی نزد پدر و برادر خود، به دعوت خانم طاهایی، با او همراه و هم‌قدم می‌شود و در تأسیس و راه‌اندازی مکتب نرجس و تربیت دانش‌آموختگان همت می‌گمارد. همکاری او تا اندازه‌ای است که در زمان حضور نداشتن مرحوم طاهایی در مشهد -برای در امان ماندن از دست عوامل رژیم شاهنشاهی به‌ناچار به سیستان رفته بود- چراغ این پایگاه را روشن نگه می‌دارد.

مدت همکاری ایشان با مکتب نرجس به بیش از ۴۰ سال می‌رسد. از اوایل تأسیس مکتب همراه خانم طاهایی بود، آن زمان خانم طاهایی کوچه چهارباغ زندگی می‌کرد. چند سالی در خانه فعالیت می‌کرد و بعد از آن، حدود سال ۴۲ به این فکر افتاد که زمینی را برای مکتب تهیه کند.

ایشان سعی داشتند در محدوده چهارراه شهدا این کار را انجام دهد اما به توافق نرسید و مکتب را در محل کنونی احداث کرد. آن زمان کسی نبود برای خانم‌ها درس کلام اسلامی بگوید و چون ایشان درس کلام را محضر پدرش گذرانده بود، به ایشان پیشنهاد دادند این درس را در مکتب ارائه دهد که همراه با تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه آن را به خانم‌ها آموزش می‌داد.

هم‌زمان با شروع درس کلام اسلامی در مکتب، به پاسخ‌گویی سؤالات دانشجویانی نیز که مراجعه می‌کردند می‌پرداخت، این سال‌ها هم‌زمان بود با جان گرفتن مبارزات مردمی. «دانشجویان فراوانی در مکتب رفت‌وآمد داشتند و پرسش‌های بسیاری درباره مسائل خداشناسی مطرح می‌کردند. چون درس کلام با فلسفه و منطق در ارتباط است، خانم طاهایی پاسخ‌گویی به سؤالات دانشجویان را هم به ایشان سپرد پاسخ‌گویی به سؤالات هفته‌ای یک بار و در روزهای پنجشنبه صورت می‌گرفت.

حاجیه خانم بتول نوقانی سراسر عمر شریف خود را در مسیر خدمت به اسلام و تربیت شاگردان و سربازان امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف سپری نمود و اینک سبک‌بار و آرام به پیشگاه حق تعالی پر کشید تا ثمره سالها مجاهدت علمی، اخلاقی، زهد و تقوایش، قرب الهی و تنعم در رضوان حق تعالی باشد.

امید است با همت و پشتکار شاگردان وی، راه و سلوک ایشان در معرفی معارف عظیم قرآن و نهج البلاغه تداوم داشته باشد.

دیگر خبرها

  • آیت‌الله جوادی آملی: فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد
  • جزئیاتی از آخرین وضعیت بیماری رضا رویگری | منتطرم میرباقری برای سریال جدیدش صدایم کند
  • بانوی با فضیلت / بتول نوقانی، فعال انقلابی و مفسر قرآن و نهج البلاغه
  • حضرت ابراهیم یک پیامبر ویژه است
  • پنج نشانه‌ای که شاید وجود موجودات فرازمینی را ثابت کند
  • مصحف شریف « قرآن مبارک » چه ویژگی‌هایی دارد؟
  • تقدیر از مفاخر قرآنی و مفسر کتاب وحی در اردبیل
  • توضیحات جبلی درباره ساخت فصل جدید زیرخاکی، نون خ و پایتخت
  • مرحله استانی مسابقات قرآن عترت و نماز در چرام
  • مرحله نهایی جشنواره قرآنی حیات در مشهد برگزار خواهد شد